سه شنبه / ۷ مرداد / ۱۴۰۴
×

نیازی نیست مثال بزنیم؛ همه می‌دانند از کدام جریان و کدام مدعیان سخن می‌گوییم. کسانی که مثلا زمانی با افزایش پلکانی یک ریال قیمت بنزین مخالفت می‌کردند و فریاد وامستضعفاه سر می‌دادند، اما مجوز شرکت‌های توزیع و پخش و صادرات فراورده‌های نفتی را برای تامین منافع خود و آقازاده‌ها و داماد و عروس‌ها و نوه‌های نازنین می‌گرفتند، اما امروز پاسخگوی وضع هوا و کمبود بنزین و افلاس صنایع نفتی و ناترازی و قیمت نامتناسب نیستند.

هشدار روزنامه اطلاعات به پزشکیان: باید انتخاب کنید، وقتی برای تلف کردن نمانده
  • کد نوشته: 89378
  • ۷ مرداد
  • 7 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • به گزارش اقتصادآنلاین، رونامه اطلاعات نوشت: دولت باید میان بساز و بفروش‌های پول پرست و معماران میهن دوست یکی را انتخاب کند. میان طب علفی و پزشکان متخصص، میان پیشگیری علمی و افسانه‌های دود و عنبر یکی را برگزیند، میان جراحی سخت و شعارزدگی یک راه را برود. باید راه درست را برگزیند و به مردم هم به روشنی بگوید. دیگر وقت زیادی برای تلف کردن نمانده است.

    اگر شعار وفاق در ابتدای کار دولت دکتر پزشکیان یک شعار پیشروانه و امیدوار کننده برای اکثریت بود، پس از جنگ و مقاومت ۱۲ روزه، باید به سیاست و فضایی تازه رسید و طرحی نو درانداخت.

    نمی‌توان با همان سیاست‌ها به جامعه‌ای که در شرایط نیمه جنگی به سر می‌برد و در آستانه بی آبی و بی برقی و کمبود‌های دیگر است، وفاق با مشتی محافظه کارِ افراطی را به عنوان شعار مترقی فروخت. به ویژه که آنها خودشان عامل و پیمانکار این بلا‌ها بوده‌اند و تمام ناترازی‌ها در ترازوی کجِ آنها تحویل ملت و میهن شده است.

    نیازی نیست مثال بزنیم؛ همه می‌دانند از کدام جریان و کدام مدعیان سخن می‌گوییم. کسانی که مثلا زمانی با افزایش پلکانی یک ریال قیمت بنزین مخالفت می‌کردند و فریاد وامستضعفاه سر می‌دادند، اما مجوز شرکت‌های توزیع و پخش و صادرات فراورده‌های نفتی را برای تامین منافع خود و آقازاده‌ها و داماد و عروس‌ها و نوه‌های نازنین می‌گرفتند، اما امروز پاسخگوی وضع هوا و کمبود بنزین و افلاس صنایع نفتی و ناترازی و قیمت نامتناسب نیستند. بلکه طلبکارند و در پس شعار‌های تند متعصبانه و مقدس نمایانه پنهان شده‌اند. این نمونه‌ها آنقدر تکرار شده که دیگر نه در جریده توجهی جلب می‌کند و نه در لطیفه زهرخندی به لب می‌آورد؛ بنابراین به اصل مطلب و شرایط خاص و حساس دولت بازگردیم.

    دولت پزشکیان با امید کامل به تغییرات اساسی در زندگی مردم و چرخش در برخی سیاست‌های اصلی روی کار آمد. طبعاً در سال اول از یک سو با امیدواری عمومی، و از سوی دیگر با مقاومت تمامیت خواهان و کاسبان تحریم و ذینفعان گذشته رو‌به‌رو شد. اما جنگ ۱۲ روزه و مقاومت ملی شرایط را تغییر داده و دیگر شعار وفاق کافی نیست. نمی‌توان گام به گام برای گشایش یک شبکه اجتماعی التماس کرد یا حقوق حقه مردم را با متقاعد کردن گروه‌های فشار یا اقلیت‌ها و پیامک فرستانِ ناشناس یا الیگارشی منتفع از تحریم، با خواهش و التماس، اندکی اعاده کرد.

    دولت باید از تمام قدرت ملی برای اعاده حق ملت و بازگرداندن آن به صاحبان اصلی استفاده کند. همانطور که درمورد جلوگیری از یک مصوبه خلاف مصالح ملی ایستادگی کرد و شورای عالی امنیت ملی نیز با این رای خردمندانه همراه شد تا مملکت دوباره به بلایای سال ۱۴۰۱ و شاید بحرانی عظیمتر دچار نشود. مسعود پزشکیان باید تصمیمات سخت بگیرد و این تصمیم‌ها را نمی‌تواند بیش از این به تعویق اندازد. همانند بحران آب که اگر فکری برای آن نشود، جامعه تباه خواهد شد. البته ما امیدواریم که واقعا فکری برای آن بشود و برنامه‌ریزی‌اش به اطلاع مردم هم برسد.

    آب عبرت است. انرژی عبرت است. تصور نکنیم دیگر مسایل در آینده‌ای دور به سراغ ما خواهد آمد. همه در آستانه و شاید اکنون مقابل ما حاضر است. اگر برای مسایل روانی، اخلاقی، مناسبات انسانی، ساخت و ساز سالم، مسکن و خودروی استاندارد، گشایش‌های سیاسی، حتی مذاکرات خارجی و…، درست و دقیق تصمیم گیری نشود و اراده روشن و خردمندانه و سریع در کار نباشد، فردایمان همچون امروز تهران و دیگر شهر‌های بزرگ و کوچکی خواهد بود که آبشان رو به اتمام و برقشان در رفت و آمد است. در صورت وقت گذرانی و بی‌عملی، چراغ امید خاموش و باغ زندگی شوره زار خواهد شد.

    نباید منتظر حوادث بود. باید زندگی و حوادث را پیش بینی و مدیریت کرد. بترسید از کسانی که گفتند آب ایران برای دویست میلیون نفر کافی است، گفتند ایران وارد ترسالی صدساله شده، ایران می‌تواند آب دو دریا را به هم وصل کند، ایران با رودخانه‌های زیر هیمالیا و زاگرس و آب‌های ژرف دیگر نیازی به آب ندارد. بترسید از دروغگویان، طمعکاران، کاسبانی که تا امروز منافع خود را نمایندگی کردند، سیاست‌های پیمانکارانه و طلبکارانه را برای نابودی اقلیم پیش بردند و شد آنچه شد.

    بترسید از گوساله‌های سامری!

    مسئله مهم دیگر این است که دولت مردمی باید با مردم در تماس باشد و در این رابطه شبکه‌ای ایجاد کند تا فارغ از دولت مستقل سیما و صدای ناکجاآبادش، به مردم وصل شود و درد‌ها و مشکلات و صدای واقعیت را از مردم بشنود و بدان پاسخ دهد.

    مسئله بر سر زمان است. اگر درست و دقیق کار نکنیم و برنامه‌ریزی عملی نکنیم، ممکن نیست همانند تابستان و پاییز سال گذشته، دولت بتواند سیاستگذاری نماید و همچون آن هنگام بر روی تاب آوری جامعه و قشربندی اجتماعی و سیاسی حساب باز کند. همچنان که تحول اقلیم و کاهش بارش و منابع نیز این حکم را باژگون کرده و خط زرد و نارنجی را به خط قرمز بدل ساخته، در مذاکرات نیز ممکن است خدای ناکرده دوباره به خط خونین برسیم در دیگر مسایل نیز آژیر قرمز نواخته خواهد شد.

    بهتر است دولت تصمیمات سخت را در همین آستانه اتخاذ کند. وگرنه پس از آن از ناگزیری خواهد بود؛ و دولتی که از سر استیصال تن به خواسته یا سیاستی بالاجباردهد، احترام و اعتبارش به پرسش گرفته خواهد شد و اقتداری هم نخواهد داشت.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    پنج × 1 =