شنبه / ۱۵ شهریور / ۱۴۰۴
×

زیر سایه تعرفه‌های ترامپ، هند و چین دست در دست هم گذاشتند؛ اتحادی تاکتیکی که شاید با نخستین نرمش واشنگتن فرو بپاشد و دیگر چیزی از اتحاد شکل گرفته در نشست شانگهای باقی نماند!

اتحاد هند و چین؛ تاکتیک موقت یا تغییر مسیر راهبردی؟
  • کد نوشته: 102537
  • ۱۵ شهریور
  • 9 بازدید
  • بدون دیدگاه
  • علیرضا مبصر؛ گروه بین الملل: در میانه فشارهای بی‌سابقه آمریکا بر اقتصادهای نوظهور، خبر نزدیکی هند و چین توجه بسیاری از تحلیلگران جهانی را به خود جلب کرده است. دونالد ترامپ با اعمال تعرفه‌های ۵۰ درصدی بر کالاهای وارداتی از هند و محدودیت‌های تازه بر فناوری‌های چینی، زمینه‌ای را فراهم کرده که دو رقیب دیرینه آسیایی دست در دست هم بگذارند. اما پرسش کلیدی این است: آیا این اتحاد نشانه تغییر نظم ژئوپلیتیک آسیاست یا صرفاً یک تاکتیک موقت برای کاهش فشارهای واشنگتن؟

    فشارهای اقتصادی آمریکا؛ موتور محرک نزدیکی

    نقطه آغاز این همگرایی، فشار اقتصادی بود. چین که از تحریم‌های فناوری و محدودیت‌های صادراتی آمریکا آسیب دیده، به دنبال بازارها و کانال‌های مالی جایگزین است. هند نیز با تعرفه‌های سنگین روبه‌رو شد و نگران از دست دادن مزیت صادراتی خود، به فکر کاهش وابستگی یک‌جانبه به آمریکا افتاد. در چنین شرایطی، هر دو کشور تصمیم گرفتند حداقل به صورت موقت در حوزه‌های مالی و تجاری همکاری کنند؛ از جمله توسعه سیستم‌های پرداخت مستقل برای کاهش سلطه دلار و یافتن مسیرهای تازه تجاری در آسیا.

    همگرایی اقتصادی؛ اتحاد یا آتش‌بس موقت؟

    واقعیت این است که هند و چین از منظر اقتصادی رقبای دیرینه‌اند: هر دو واردکننده بزرگ انرژی از خاورمیانه‌اند و در خرید نفت، LNG و حتی مواد معدنی در آفریقا، بارها مقابل یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند. چین نقش «کارخانه جهان» را دارد، در حالی که هند در پی جذب سرمایه خارجی برای جایگزین شدن به‌عنوان هاب تولید ارزان و نرم‌افزاری است. در فناوری‌های کلیدی، از نیمه‌هادی تا هوش مصنوعی، رقابت آشکار میان دهلی‌نو و پکن وجود دارد. با این حال، فشارهای آمریکا به‌قدری سنگین بوده که دو کشور ترجیح داده‌اند رقابت را مدیریت کنند و وارد آتش‌بس اقتصادی موقت شوند. این وضعیتی است که در ادبیات اقتصادی به آن co-opetition (همکاری–رقابت) می‌گویند؛ یعنی همکاری برای بقا در کنار حفظ رقابت استراتژیک.

    رقابت در سایه همکاری؛ آتش‌بس اقتصادی میان اژدهای زرد و فیل آسیا

    تضادهای ژئوپلیتیکی همچنان پابرجاست!

    اگر از منظر سیاسی نگاه کنیم، این اتحاد بسیار شکننده‌تر به نظر می‌رسد. اختلافات مرزی در لداخ و هیمالیا هنوز حل نشده و هر از گاهی شعله‌ور می‌شود. در خلیج فارس و خاورمیانه، هند در قالب بلوک I2U2 (هند، آمریکا، اسرائیل و امارات) با واشنگتن و متحدانش همراه است. این در حالی است که چین بیشتر از طریق نزدیکی با ایران و عربستان، مسیر متفاوتی را دنبال می‌کند. بی‌اعتمادی تاریخی بین دو کشور همچنان پررنگ است و مانع هر نوع اتحاد عمیق سیاسی می‌شود. در نتیجه، اگرچه در سطح ظاهری شعار «هند و چین شرکای توسعه هستند، نه رقیب» مطرح می‌شود، اما در بطن روابط، تعارضات ساختاری همچنان پابرجاست.

    نقش آمریکا در تعیین سرنوشت اتحاد هند و چین

    آمریکا بازیگر اصلی این معادله است. هند در سیاست خارجی خود همواره به دنبال چندمحوری هوشمند بوده است؛ یعنی با همه قدرت‌ها تعامل می‌کند اما به هیچ‌کدام وابستگی مطلق ندارد. برای دهلی‌نو، نزدیکی به چین بیشتر یک ابزار چانه‌زنی در برابر واشنگتن است تا انتخاب استراتژیک. سه سناریوی محتمل در آینده قابل تصور است: نخست، ادامه فشار آمریکا؛ اگر تعرفه‌ها و محدودیت‌ها پابرجا بماند، آتش‌بس اقتصادی هند و چین طولانی‌تر خواهد شد، هرچند همچنان شکننده. دوم، نرمش آمریکا؛ در صورت کاهش تعرفه‌ها یا افزایش سرمایه‌گذاری در انرژی و فناوری هند، دهلی‌نو به‌سرعت به سمت واشنگتن متمایل خواهد شد و اتحاد با چین فروکش می‌کند. سوم، بحران منطقه‌ای؛ در صورت بروز بحران جدی در تایوان یا خاورمیانه، هند ناچار خواهد شد میان آمریکا و چین یکی را انتخاب کند و احتمالاً جانب آمریکا را خواهد گرفت.

    چانه‌زنی میان قدرت‌ها؛ دهلی‌نو در مسیر بازی هوشمندانه

    اتحاد تاکتیکی که دوام چندان نخواهد داشت

    یکی از عرصه‌هایی که آینده اتحاد هند و چین را روشن‌تر می‌کند، بازار انرژی خاورمیانه است. چین به‌عنوان بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران و عربستان، سرمایه‌گذاری‌های سنگینی در زیرساخت‌های انرژی این کشورها انجام داده است. هند، در مقابل، با امارات و عربستان روابط اقتصادی گسترده‌ای دارد و از حمایت آمریکا برای دسترسی به منابع انرژی مطمئن برخوردار است. اینجاست که پارادوکس شکل می‌گیرد: هر دو کشور در ظاهر برای کاهش سلطه دلار همکاری می‌کنند، اما در عمل برای دسترسی به همان بشکه‌های نفت و گاز، رقبای سرسخت‌اند.

    اتحاد هند و چین؛ تاکتیک موقت یا تغییر مسیر راهبردی؟

    با کنار هم گذاشتن تمام این شواهد، می‌توان چنین جمع‌بندی کرد: اتحاد هند و چین بیشتر جنبه اقتصادی و موقت دارد. هدف اصلی، کاهش اثر فشارهای آمریکا و ایجاد اهرم چانه‌زنی است. رقابت سیاسی و ژئوپلیتیک پابرجاست. منازعات مرزی، حضور متفاوت در خاورمیانه و بی‌اعتمادی تاریخی مانع شکل‌گیری اتحاد واقعی می‌شود. نقش آمریکا تعیین‌کننده است. اگر واشنگتن راه را برای دهلی‌نو بازتر کند، هند ترجیح می‌دهد منافع بلندمدتش را در کنار آمریکا پیگیری کند نه چین.

    آینده مبهم اتحاد غول های اقتصادی آسیا

    آنچه امروز به‌عنوان اتحاد هند و چین معرفی می‌شود، بیشتر به یک ازدواج مصلحتی شباهت دارد تا یک ائتلاف استراتژیک. این نزدیکی نتیجه فشار خارجی است نه اراده داخلی برای همگرایی. به‌محض کاهش فشارهای آمریکا، تقابل دیرینه دو قدرت آسیایی بار دیگر آشکار خواهد شد. هند با سیاست چندمحوری خود می‌کوشد در میانه رقابت ابرقدرت‌ها بیشترین سود را به دست آورد. چین نیز تلاش می‌کند با کشاندن هند به سمت خود، هزینه‌های واشنگتن را بالا ببرد. اما در نهایت، منافع استراتژیک هند بیش از آنکه با پکن گره خورده باشد، با واشنگتن و متحدانش در خاورمیانه پیوند دارد. به بیان دیگر، اتحاد امروز هند و چین یک آتش‌بس اقتصادی موقت است؛ همکاری‌ای برای نفس گرفتن در برابر فشار آمریکا، نه آغاز یک فصل تازه از برادری آسیایی.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    3 × سه =