حمله ۳۰ جنگنده رژیم صهیونیستی به بندر الحدیده و برخی نقاط نظامی یمن در حالی صورت گرفت که روند جنگ میان اسرائیل با انصارالله نشان از ضعف بانک اطلاعاتی صهیونیستها برای هدف قراردادن افراد کلیدی یا امکان راهبردی دارد. با آنکه نیروی هوایی اسرائیل قلب یمن شمالی را هدف قرار داد، اما ارزیابیهای اولیه حاکی از آن است که به دلیل فقدان اطلاعات دقیق سرویسهای موساد و آمان از محل استقرار فرماندهان کلیدی و استعدادهای نظامی، رژیم صهیونیستی به مانند قبل امکان وارد کردن ضربه جدی به مقاومت یمن را ندارد. شاید به همین دلیل ترامپ و تیم امنیت ملی وی از ادامه عملیات نظامی در یمن منصرف شده و از توقف جنگ خبر دادند!
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: صبح روز یکشنبه چهارم مه، انصارالله یمن به وسیله موشکی دوربرد موفق شد تا با عبور از سامانههای پیشرفته پدافندی همچون «کمان-۳» و «تاد» از چتر پدافندی اسرائیل عبور کرده و قلب فرودگاه «بن گورین» را هدف قرار دهد. اصابت این موشک دوربرد با ایجاد حفرهای به عمق ۲۵ متر سبب شد تصویری تاریخی در میانه نبرد طوفان الاقصی به ثبت رسیده و توان موشکهای سوخت جامد برای عبور از سامانههای اسرائیلی- آمریکایی به اثبات برسد. تنها دقایقی پس از این حمله بیش از ۸۰ پرواز از سوی ۲۰ شرکت بزرگ هوایی به دلیل اعلام «وضعیت قرمز» حرکت به سمت فرودگاه بن گورین را متوقف کردند. در واکنش به این حمله موثر نتانیاهو، کاتص، بنیگانتز و سایر چهرههای برجسته صهیونیست ضمن تاکید بر دادن پاسخ متقابل به مقاومت یمن، انگشت اتهام را به سمت ایران گرفته و ادعا کردند که تهران در پشت اتفاقات مربوط به جبهه یمن است! این روایت «ضدایرانی» به قدری در فضای نخبگانی، سیاسی و رسانهای رژیم تثبیت رسوخ کرد که روزنامه چپگرای «هآرتص» مدعی شد که حمله انصارالله به فرودگاه بن گورین سبب تثبیت «قدرت بازدارندگی» ایران در برابر اسرائیل شد. نویسنده مقاله یاد شده در ادامه نوشت این ایران بود که تصمیم گرفت تا موشک یمنی به برج مراقب یا سایر نقاط حساس فرودگاه برخورد نکند.
در واکنش به جابهجایی سطح جنگ از سوی مقاومت یمن، در روزهای دوشنبه و سهشنبه جنگندههای اسرائیلی بندر الحدیده، برخی مراکز نظامی مانند پایگاه هوایی الدیلمی، تاسیسات نفتی- سوخت و فرودگاه صنعا را هدف قرار دادند. برخی منابع عبری در جریان این حمله مدعی شدند که صهیونیستها از یک نوع «بمب اتمی کوچک» برای حمله به یمن استفاده کرده است. اگر این ادعا صحت داشته باشد، این برای دومین بار (پس از حمله به انبار تسلیحات در طوطوس سوریه) است که صهیونیستها از اینگونه بمب استفاده میکنند. در نگاه فرماندهان اسرائیلی، مقاومت یمن از خط قرمزی عبور کرده است که سبب میشود در میان مدت معادله «محاصره هوایی» در کنار «محاصره دریایی» به اسرائیل تحمیل شود. این مسئله برای صهیونیستها حیاتی بوده و به همین دلیل آنها سعی کردند تا به صورت حداکثری به این حمله پاسخ دهند.
تنها چند روز پس از اقدام یمنیها در هدف قرار دادن فرودگاه بنگورین، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در برابر اصحاب رسانه حاضر و مدعی شد که نیروهای انصارالله تسلیم شده و اعلام کردند که اگر حملات آمریکاییها متوقف شود آنها نیز حمله به کشتیها را متوقف خواهند کرد! این ادعا مضحک در حالی مطرح میشود که از ۱۵ مارس تاکنون دولتمردان آمریکایی بارها از گشوده شدن درهای جهنم و نابودی رهبران انصارالله سخن میگفتند، اما در عمل ناوهای هواپیمابر، جنگندهها و پهپادهای پیشرفته آمریکایی تبدیل به اهدافی آسان برای نیروهای یمنی شدند! مارکو روبیو وزیر خارجه آمریکا نیز هدف از عملیات نظامی علیه یمن را توقف حملات علیه کشتیهای تجاری اعلام و افزود که اگر این دست حملات متوقف شود، حملات آمریکا نیز متوقف خواهد شد. پس از انتشار این خبر بوسعیدی وزیر خارجه عمان با انتشار توئیت رسمی اعلام کرد که با میانجیگری مسقط فرآیند تبادل آتش میان آمریکا و یمن متوقف شده است.
همزمان با نزدیک شدن زمان سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی، قطر و امارات از یک سو و از سوی دیگر اعلام روز یکشنبه به عنوان روز برگزاری نشست غیرمستقیم میان تهران- واشنگتن سبب شده است تا دنبال کنندگان پرونده مذاکرات اتمی ایران میان توقف جنگ در یمن و ادامه مذاکرات هستهای نوعی ارتباط برقرار کنند. ابتدا گروهی بر این اعتقاد بودند که حمله انصارالله به قلب هوانوردی اسرائیل میتواند در حکم شلیکی به «قلب مذاکرات» و منجر به کم کردن شانس توافق شود! در سوی مقابل عدهای با نگاه رئالیستی به این رخداد نگاه کرده و عقب نشینی ترامپ از حمله به یمن و در عین از سرگیری دور چهارم مذاکرات میان تهران- واشنگتن را نتیجه زخم کاری انصارالله به ناوهای هواپیمابر آمریکا و شکست سیستم پدافندی اسرائیل میدانند.
با توجه به اعلامیه اخیر رژیم صهیونیستی مبنی بر اجرای طرح «ارابههای گیدئون» و اشغال کامل غزه و همچنین موضعگیری انصارالله یمن مبنی بر ادامه محاصره دریای سرخ و حمله به سرزمینهای اشغالی به نظر میرسد درگیریها در منطقه به سطح جدیدی از تشدید خواهد رسید. اسرائیل با این طرح احتمالاً به دنبال حذف کامل گروههای مقاومت در غزه است، اما این استراتژی ممکن است به جای تثبیت امنیت، منجر به گسترش دامنه جنگ به دیگر جبههها شود. مقاومت یمن نیز با ادامه حملات به کشتیهای مرتبط با اسرائیل و اهداف داخل سرزمینهای اشغالی، فشار مضاعفی بر تلآویو وارد خواهد کرد. این وضعیت میتواند به یک جنگ فرسایشی بین دو طرف تبدیل شود، بهویژه اگر سایر بازیگران منطقهای مانند ایران و سایر ارکان مقاومت نیز وارد صحنه شوند. در چنین سناریویی احتمال افزایش تنشهای دریایی در دریای سرخ و خلیج عدن وجود دارد که میتواند تجارت جهانی و امنیت انرژی را تحت تأثیر قرار دهد.
در صورت تداوم جنگ میان اسرائیل و انصارالله یمن، شاهد تغییراتی در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه خواهیم بود. از یک سو اسرائیل ممکن است با چالشهای جدی در جبهههای متعدد مواجه شود، چرا که انصارالله توانایی اجرای حملات موشکی و پهپادی به عمق سرزمینهای اشغالی را دارد. از سوی دیگر ادامه محاصره دریای سرخ توسط انصارالله میتواند مجددا واکنش قدرتهای جهانی مانند آمریکا و متحدان عربی را برانگیزد و احتمال مداخله نظامی آنها برای بازگشایی مسیرهای دریایی وجود دارد. این وضعیت همچنین میتواند به افزایش نفوذ ایران در منطقه دامن بزند، چرا که انصارالله به عنوان متحد تهران عمل میکند. در بلندمدت اگر این جنگ به صورت فرسایشی ادامه یابد، احتمال مذاکرات غیرمستقیم یا میانجیگری کشورهای ثالث برای کاهش تنشها وجود دارد، اما تا آن زمان، هزینههای انسانی و اقتصادی این درگیری برای هر دو طرف و کل منطقه بسیار سنگین خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید